به گزارش گروه سیاسی قدس آنلاین، اگر بنا را بگذاریم بر صحبتهای سیاسی در سطح اجتماع، ایران بدون شک یکی از سیاسیترین جوامع دنیاست. از بقال، راننده تاکسی، کارمند بانک و دانشجو بگیر تا سلبریتی، فوتبالیست و خواننده؛ همه دوست دارند در مورد سیاست اظهارنظر کنند! در جمعهای دوستانه، خانوادگی و کاری هم که هر کس برای خودش یک پا تحلیلگر مسائل خاورمیانه، اروپا و آمریکا است. شما از زمانی که پایتان را از در خانه بیرون میگذارید با سیاست سر و کله میزنید تا وقتی که به خانه بر میگردید. از مشتری داخل میوه فروشی که در حال سوا کردن پیاز، ضمن ارائه راهکارهای اقتصادی، فحش سیاسی میدهد بگیر تا آبدارچی محل کارتان که شایعه تلگرامی هشدار ناسا به ایران در مورد سیل را برایتان با آب و تاب تعریف کرده و رفتار مسئولان در این ماجرا را آنالیز میکند.
اما ما چرا این قدر سیاسی هستیم؟ یا بهتر بگویم، چرا این قدر حرفهای بعضاً صد من یک غاز سیاسی میزنیم؟ این علاقه وافر به دخالت در امور سیاسی از کجا نشأت میگیرد؟
خیلیها میگویند اظهارنظر سیاسی جزو فرهنگ ایرانی هاست. یعنی همان طور که میهمان نوازی جزو عادتهای خوبمان است، رویم به دیوار، خزعبلگویی سیاسی هم جزو عادتهای بدی است که در وجودمان ریشه دوانده است. اما باز این سؤال پیش میآید که چرا اظهارنظر سیاسی در فرهنگ ما ریشه دوانده؟ احتمالاً به این خاطر که سیاست و پیچ و خمهایش، بیش از اندازه در زندگی روزمره ما ایفای نقش میکنند. در واقع سیاست بر روی جزئیترین رخدادهای اطرافمان - مثل قیمت پیاز- هم تأثیر میگذارد. در نتیجه سر و ته بحثهای فوتبالی، سینمایی، اقتصادی، فرهنگی و... خواه یا ناخواه به سیاست منتهی میشود.
برای اینکه بهتر ماجرای ما و سیاست را بفهمید، یادداشت رضا امیرخانی در این باره را بخوانید: «فرض کنید، شمار بسیاری مسافر، سوار بر اتوبوسی شدهاند و در میان آنان، احتمالاً کاسب، کارمند، کارگر، مهندس، دکتر، دانشجو و... باشند. تا هنگامی که اتوبوس به حرکت عادی خود ادامه میدهد، هر کس در عالم شخصی خود به عوالم و برنامههای خود مشغول است و یا نهایت درباره تخصص خود با دیگری سخن میگوید، اما هنگامی که راننده اتوبوس، کار خطرناکی انجام میدهد و برای نمونه، سبقت بیجا میگیرد صحبت همه مسافران با هر شغل و پیشهای به شیوه رانندگی راننده اتوبوس پایان مییابد. در واقع، ناکارآمدی راننده اتوبوس یا کارکرد بد وی، موضوع صحبت همه مسافران با هر پیشه و شغل و تفکری میشود».
بنابراین، ما به خودی خود علاقهای به صحبت درباره سیاست نداریم یا به عبارت دیگر این ما نیستیم که دنبال سیاست راه میرویم، بلکه سیاست دست از سر کچل ما بر نداشته و مجبورمان میکند بدون کوچکترین تخصصی، دائم دربارهاش نظر بدهیم!
منبع: روزنامه قدس
انتهای پیام/
نظر شما